دکتر اینترنتی

مطالب متنوع پزشکی و آموزشی

دکتر اینترنتی

مطالب متنوع پزشکی و آموزشی

دئودرانتها

دئودرانتها ترکیباتی هستند که بر روی بدن جهت کاهش بوی بدن به کار می روند دلیل این بوی بد سوار شدن باکتریها بر روی تعریق بدن است.
یک گروه از دئودرانتها به نام "Antiperspirant" یا ضد عرقها معروفند که از ایجاد بوی بد پیشگیری کرده و میزان تولید عرق را در آن نقطه بدن کاهش می دهند.

ضد عرقها معمولا در ناحیه زیر بغل بکار می روند البته دئودرانتها می توانند بر روی پا یا سایر نقاط بدن نیز اسپری شوند.
عرق به خودی خود دارای بو نیست مگر اینکه توسط باکتریها دچار بو شود. باکتریها در مناطق گرم و مرطوب فعالیت می کنند. ناحیه زیر بغل به عنوان یکی از گرمترین سطوح بدن انسان به حساب می آید و غدد عرق باعث ایجاد رطوبت شده و امکان اثر خنک کننده از لحاظ حیاتی را برای فرد فراهم می کند.

وقتی زیر بغل با استفاده از صابونهای با PH خنثی شسته می شود، پوست PH اسیدی خود که معادل 6-5/4 است را از دست داده و PH به حالت خنثی در می آید. باکتریها تمایل دارند در محیط با PH قلیایی یا خنثی فعالیت کنند، بنابراین ایجاد یک محیط با PH خنثی در ناحیه زیر بغل به باکتریها امکان رشد و کلون شدن بیشتر می دهد.

باکتریهای سوار شده بر روی عرق از غدد آپوکرین و سلولهای مرده پوست و سلولهای مو تغذیه می کنند و باعث آزاد شدن 3- متیل- 2 هگزونیک اسید می شوند که باعث بوی بد بدن می شود.

موهای زیر بغل مثل یک فتیله رطوبت را از سطح پوست خارج کرده و پوست را خشک نگاه می دارد و در پیشگیری از کلونیزاسیون باکتریها موثر است. بنابراین موها باعث پیشگیری از بوی بد عرق می شود. البته موهای بلند زیر بغل می تواند باکتریهای را در خود نگه دارد و بنابراین برای از بین بردن موهای زیر بغل به کم کردن بوی بد بدن کمک می کند.

دئودرانتها به عنوان داروهای بدون نسخ توسط FDA پذیرفته شده و برای محو کردن بوی بدن بکار می روند.
• اولین شکل تجاری دئودرانت تحت عنوان mum (مام) در اواخر قرن 19 معرفی شد. دئودرانتها معمولا دارای پایه الکل هستند. الکل در شروع می تواند تعریق را تحریک کند ولی ممکن است موقتا باکتریها را بکشد. دئودرانتها می توانند به عنوان ضد میکروبی فرموله شوند از جمله Triclosan یا با ترکیبات فلزی مثل chelant که رشد باکتریها را کند می کند.

• دئودرانتها می توانند دارای عطر باشند که بوی عرق را بپوشانند. ترکیبات طبیعی مثل عصاره رازک ( hops ) بعضی اوقات به عنوان ماده ضد میکروبی به کار می روند.

• دئودرانتها ممکن است با ترکیبات ضد عرق ترکیب شود، که با کاهش تعریق و کاهش محیط مرطوب رشد باکتریها را متوقف کند. کلرید آلومینیوم، کلر هیدرات آلومینیوم و ترکیبات آلومینیوم- روی به عنوان ضد عرقهای وسیع به کار می روند.

ترکیبات با پایه آلومینیوم باعث تحریک الکترولیتهای عرق می شوند و در فرم ژل می توانند مجرای خروجی غدد عرق را ببندند. بسته شدن مجرای خروجی غدد عرق از خروج مایع از غدد پیشگیری کرده به مرور از سطح پوست پاک می شود.
نمکهای معدنی با روش دیگری باعث پیشگیری از تعریق شده و یک مانع فیزیکی از خروج عرق می شود. نمکهای آلومینیوم یک اثر قابض بر روی سوراخهای دارد و باعث انقباض سوراخها و پیشگیری از خروج عرق به سطح پوست می شود. بسته شدن تعداد زیادی از غدد عرق باعث کاهش عرق تولیدی در ناحیه زیر بغل می شود ولی این پروسه در افراد مختلف متفاوت است.

فرمولاسیون جدید ضد عرقها توسط gules Montenier در ژانویه 1941 مطرح شد. این فرمولاسیون جدید شکل اسیدیته بیش از حد آلومینیوم کلراید و تحریک پوست را با اضافه کردن نیتریت قابل حل یا یک ترکیب مشابه آن حل کرد.
نسل جدید دئودرانتها آلومینیوم آلوم ammoniumalum است که یک شکل معمول زاج در فرم کریستال است. این ماده به عنوان دئودرانت در تاریخچه تایلند، خاور دور و مکزیک و سایر کشورها به کار می رفته است.

دئودرانتها و ضد عرقها دارای اشکال مختلفی هستند. در اروپا اسپری آئروسل، کرم و roll-on به کار می رود. در آمریکا بیشتر فرم جامد یا ژل به کار می رود.
آلومینیوم به عنوان یک نوروتوکسین مطرح است. آلومینیوم عوارض جانبی بر روی سد خونی- مغزی دارند و باعث استعداد فرد به آسیب DNA می شود.
تحقیقات نشان می دهد که نمکهای آلومینیوم در ضد عرقها اثرات مخربی بر تعدادی از گونه های موش یا سگ داشته است. مقدار افزایش یافته آلومینیم در بیماران باعث بروز آلزایمر می شود و اگر چه این ارتباط به معنی علت بروز آن نیست.

در موشهایی که در آنها آلومینیوم کلراید بر روی پوست استفاده شد. افزایش واضح آلومینیوم در ادرار، سرم یا آلومینیوم کلی مغز و یا مایعات جفت دیده می شود.

Rumors ارتباط ضد عرقها را با سرطان پستان مورد بررسی قرار داد. البته طبق نظر انجمن بین المللی سرطان (NCI) و جامعه سرطان آمریکا (ACS) این ارتباط هنوز مبنای علمی ندارد.
دکتر phillipa Darbre معتقد است که مواد اختصاصی در دئودرانتها به عنوان نگهدارنده به نام پارابن یا نمکهایی مثل آلومینیوم کلراید وارد جریان خون شده و یا در بافت پستان تجمع پیدا می کند و با تحریک تولید استروژن می تواند به رشد سلولهای سرطان پستان کمک کند. ولی همانطور که ذکر شد این ارتباط علت و معلولی نیست و در این مورد اختلاف نظر وجود دارد.

از طرفی FDA اعلام کرده که افرادیکه دچار اختلال کلیوی هستند از ترکیبات حاوی آلومینیوم پرهیز کنند چون در خطر پیشرفت اختلال فعالیت کلیوی هستند.

داروها‌ی سرطان پروستات خطر بیمار‌ی‌های قلبی را افزایش می‌دهد

مصرف داروهای ضد سرطان پروستات ممکن است خطر ابتلا به مشکلات قلبی را افزایش دهد. این مشکلات می‌تواند شامل دردها‌ی قفسه‌ی سینه،‌سکته‌ی قلبی و انواع دیگر بیماری‌های قلبی شده و مرگ بیمار را نزدیک‌تر سازد.


بر اساس گزارش پایگاه اینترنتی "نچرال نیوز"، منتشر شده در روز سه‌شنبه، ۶ آوریل (۱۷ فروردین)، ‌درمان‌دارویی معمول در مردان مبتلا به سرطان پروستات ممکن است به افزایش قابل توجه خطر ابتلا به مشکلات قلبی در آنها بیانجامد.

این نتیجه را محققان کالج لندن با انجام بررسی‌هایی در یک پروژه‌ی تحقیقاتی به دست آورده و در همایش مشترک سازمان سرطان اروپا و انجمن اروپایی مدیکال آنکولوژی در برلین ارائه کردند.

مایک فان همل‌ریک، رئیس این گروه تحقیقاتی، معتقد است، آنچه می‌توان پس از رسیدن به این نتایج انجام داد، هشدار در مورد هورمون‌درمانی است.

هورمون‌درمانی، عامل اصلی افزایش احتمالی مشکلات قلبی

هورمون‌درمانی یا هورمون‌تراپی یکی از رو‌ش‌هایی است که در درمان سرطان پروستات به کار گرفته می‌شود. از آنجایی که تستوسترون، هورمون جنسی مردانه، سبب تسریع رشد سلول‌های سرطانی در غده‌ی پروستات می‌شود، به بیمار داروها‌ی ضد تستوسترون داده می‌شود که حاوی هورمون زنانه‌ی استروژن است.

محققان کالج لندن بر این باورند که این داروها خطر ابتلا به انواع مشکلات قلبی را در مبتلایان به سرطان پروستات بالا می‌برند. این نتیجه پس از مقایسه‌ی سرنوشت مردانی که در طول سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۶ در سوئد از هورمون‌‌تراپی استفاده کردند با مردانی که تحت این درمان قرار نگرفتند، به دست آمد.

تحقیقات نشان می‌دهد که میزان مرگ و میر بر اثر بیماری قلبی در آن دسته از بیماران مبتلا به سرطان پروستات که در طول این سال‌ها تحت درمان هورمونی قرار گرفتند ۲۱ درصد بیشتر از سایرین بوده است. همچنین مرگ و میر بر اثر حمله‌ی قلبی در این افراد ۲۸ درصد افزایش نشان می‌دهد و در کل می‌توان گفت که مشکلات قلبی به گونه‌ی قابل ملاحظه‌ای در این افراد بیشتر شده است.

تحقیق قبلی که در همین زمینه انجام شد، حاکی از آن است که خطر ابتلا به مشکلات قلبی بر اثر هورمون‌تراپی در آن دسته از مبتلایان به سرطان پروستات که سابقه‌ی ابتلا به بیماری‌های قلبی را دارند بیش از دیگران است.

علت چیست؟

به چه علت هورمون‌تراپی، قلب را در معرض خطر بیشتری قرار می‌دهد؟ محققان پاسخی برای این پرسش‌نیافته‌اند، اما احتمال می‌دهند که این روش درمانی ممکن است اثرات حفاظتی تستوسترون بر روی قلب را کاهش دهد.

اینکه هورمون‌تراپی در درمان بیماری سرطان پروستات عوارضی جانبی، مانند ناتوانی جنسی و بی اختیاری ادرار را در بردارد، سخن تازه‌ای نیست. اما امکان افزایش خطر ابتلا به مشکلات قلبی عاملی است که اینک جامعه‌‌ی پزشکی را به احتیاط بیشتری در استفاده از این نوع از درمان واداشته است.

اگرچه سرطان پروستات بعد از سرطان ریه دومین عامل مرگ و میر در مردان مبتلا به انواع سرطان است، اما بسیاری از تومورها‌ی غده‌ی پروستات رشد کندی دارند، اغلب در بدن منتشر نمی‌شوند و خطری برای بیمار ایجاد نمی‌کنند.

نزدیک به ۶۰۰ هزار مرد سالانه در ایالات متحده‌ی آمریکا برای مقابله با سرطان پروستات تحت هورمون‌تراپی قرار می‌گیرند.

درمان دارویی ضد وسواس

داروهای ضد افسردگی SSRI (مهارکننده های انتخابی گیرنده های سروتونین) ممکن است در کاهش وسواسها و اعمال جبری موثر باشند حتی اگر شما افسرده نباشید آنها می توانند به تنهایی یا همراه با درمانشناختی رفتاری (CBT) برای OCD متوسط یا شدید استفاده شوند. چنانچه درمان با SSRI به مدت سه ماه تاثیر درمانی نداشت،‌ قدم بعدی تغییر دارو به یک SSRI دیگر یا دارویی به نام کلومیپیرامین (clomipiramine) است.

این روشهای درمانی چقدر موثر هستند؟
درمان پاسخ به مواجهه :
حدود سه نفر از چهارنفری که ERP (مواجهه و پیشگیری از پاسخ عملی) تکمیل می کنند تا حد زیادی از آن کمک می گیرند. از بین افرادی که بهبود می یابند یک نفر از چهارنفر علائمی را در آینده نشان می دهند و درمان بیشتری را نیاز خواهند داشت. اما حدود یک نفر از چهار نفر از دریافت روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ عملی (ERP) سرباز می زند یا اینکه آنرا تکمیل نمی کند. آنها ممکن است بیش از حد هراسناک یا آشفته باشند تا آنرا انجام دهند.

درمان دارویی :
حدود شش نفر از ده نفر با درمان دارویی بهبود می یابند. به طور متوسط علائم ایشان به نصف تقلیل می یابد. درمان ضد وسواس حتی با OCD بسیار طول کشیده ، به پیشگیری از عود OCD کمک می کند.
متاسفانه نیمی از کسانی که درمان دارویی را قطع می کنند دوباره علائم بیماری را بعد از چند ماه نشان می دهند. این امر چنانچه درمانی دارویی با درمان رفتارشناختی (CBT) همراه گردد بسیار نامحتمل تر خواهد بود.

بهترین روش درمانی برای من کدام است ؟ دارو یا مشاوره؟
مواجهه درمانی (ERP) در موارد خفیف می تواند بدون کمک یک کارشناس صورت گیرد روشی مؤثر بوده و ‌در عین حال هیچ اثر جانبی بجز اضطراب ندارد. از سوی دیگر این روش عزم و اراده و تلاش بسیاری می طلبد و همچنین با مقداری اضطراب افزوده برای مدت کوتاهی همراه خواهد بود. اگر شما OCD خفیف دارید CBT تنها برایتان کافی خواهد بود. CBT و درمان دارویی احتمالاً به طور یکسان موثرند. اگر شما وسواس متوسط تا شدید دارید می توانید بین CBT (درمانشناختی رفتاری) (تا 20ساعت مصاحبه با یک درمانگر) یا ابتداً درمان دارویی (برای24 هفته) انتخاب کنید. اگر بهتر نشدید، باید هر دو روش درمانی را همزمان بکار ببرید. ممکن است در برخی نقاط کشور لیست انتظار چند ماهه برای دیدن یک متخصص وجود داشته باشد.

اگر وسواس شما شدید باشد احتمالاً بهترین کار پیش گرفتن هر دو روش درمانی از ابتدا باشد.
درمان دارویی تنها چنانچه OCD شما خفیف نبوده و شما احساس نمی کنید که بتوانید اضطراب ناشی از مواجهه درمانی (ERP) و بیماری وسواسی جبری خودتان سرکنید. می تواند یک گزینه به حساب آید.
این روش برای حدود 60درصد افراد مؤثر است اما احتمال بیشتری برای بازگشتوسواس OCD در آینده وجود دارد (حدود نیمی از موارد در مقایسه با یک چهارم از موارد درمان شده با مواجهه درمانی) درمان دارویی بایستی حدود 3 سال بکار گرفته شود واین روش برای درمان حاملگی یا شیردهی مناسب نیست.
بهتر است این گزینه ها را با پزشک خود درمیان بگذارید تا تمام اطلاعات مورد نیاز در اختیارتان بگذارد. شما همچنین می توانید از دوستان قابل اعتماد یا اعضای خانواده تان کمک بخواهید.

چه می شود اگر درمان کمکی نکند؟
پزشک شما می تواند شما را به یک تیم متخصص ارجاع دهد که شامل روانپزشکان، روانکاران، پرستاران، مددکاران اجتماعی و درمانگران شغلی باشد.
آنها ممکن است پیشنهادات زیر را مطرح کنند:
* افزودن شناخت درمانی به درمان موجهه‌ای یا دارویی.
* مصرف همزمان دو داروی ضد وسواس مانند کلومیپیرامین و سیتالوپرام
* مداوای سایر علائم مانند اضطراب، افسردگی و اعتیاد به الکل.
* افزودن داروهای ضد جنون.
* همکاری با خانواده و مددکاران برای حمایت و مشاوره.
چنانچه شما با تنها زندگی کردن مشکل دارید ممکن است پیشنهاد به یافتن اقامتگاهی کنند که افراد مستقر در آن یاری کنند تا استقلال بیشتری بدست آورید.

آیا لازم است برای درمان به بیمارستان بروم؟
اغلب مردم با حضور در مطب پزشک عمومی یا کلینیک که می تواند مرتبط با یک بیمارستان باشد بهتر می شوند. بستری در یک واحد بهداشت روانی تنها در صورتی پیشنهاد خواهد شد که:
* شما علائم بسیار شدید داشته ، قادر به مراقبت از خودتان نبوده وافکار خودکشی داشته باشید.
* شما مبتلا به سایر مشکلات جدی سلامت روانی مانند بیماری مرتبط با خوردن،اسکیزوفرنیا، جنون یا افسردگی شدید باشید.
* بیماری وسواسی جبری شما از اینکه به یک درمانگاه مراجعه کنید جلوگیری می کند.

چه درمانهایی برای وسواس موثر نیستند؟
برخی از روشهای ذیل ممکن است در بیماریهای دیگر موثر باشند اما هیچ مدرکی قوی مبنی بر تاثیر آنها دروسواس OCD وجود ندارد.
* درمانهای تکمیلی یا متفاوت همچون خواب درمانی (هیپنوزیس) هومیوپاتی، طب سوزنی و داروهای گیاهی اگرچه ممکن است به نظر جالب برسند.
* سایر داروهای ضدافسردگی،مگر اینکه شما از افسردگی علاوه بر OCD رنج ببرید.
* قرص های خواب آور و آرام‌بخش (زوپیکلن zopiclone ودیازپام وسایر بنزودیازپین ها) برای بیش از دو هفته، این داروها می توانند اعتیاد آور باشند.
* زوج درمانی، مگر اینکه بجز وسواس, سایر مشکلات در روابط زناشویی وجود داشته باشند. برای شریک زندگی و خانواده مفید است که سعی کنند بیشتر در موردبیماری وسواسی جبری بدانند و اینکه چگونه کمک کنند.
* مشاوره و روان درمانی تحلیلی: برخی مردم تفکر در مورد کودکی و تجارب قبلی خود را مفید می یابند. هرچند که شواهد نشان می دهند رویارویی با ترسهایمان، موثرتراز صحبت کردن درباره آنهاست

نکاتی برای خانواده و دوستان

* رفتار یک فرد مبتلا به بیماری وسواسی جبری (OCD) می تواند نا امید کننده باشد. به یاد داشته باشید این فرد نمی خواهد مشکل زا باشد. آنها تنها سعی دارند تا حد ممکن با شرایط کنار بیایند.
* ممکن است مدتی طول کشد تا فردی بپذیرد نیازمند کمک است. آنها را تشویق کنید در مورد OCD مطالعه کنند و در مورد آن با یک کارشناس صحبت کنند.
* اطلاعات خود را در مورد وسواسOCD افزایش دهید.
* شما می توانید به مواجهه درمانی با نشان دادن واکنش متفاوت به اعمال جبری بستگانتان کمک کنید.
- آنها را تشویق کنید تا موقعیتهای واهمه زا را متوقف کنند.
- به شرکت در اعمال جبری یا چک های متعدد «نه» بگویید.
- به آنان اطمینان بخشی در مورد اینکه همه چیز روبه راه است نکنید.
* نگران نباشید که فردی با وسواس افکار خشنونت گرایی عملاً آنرا انجام دهد، این اتفاق بسیار نادر است.
* از آنها سوال کنید آیا شما می توانید به هنگام ملاقات با پزشک عمومی، روانپزشک یا متخصصی دیگر همراه آنها باشید.

دیمرکاپرول

درمان‌مسمومیت‌ با آرسنیک‌، آنتیموان‌، بیسموت‌،طلا و جیوه‌ و مسمومیت‌ حاد باسرب

موارد مصرف‌: این‌ دارو در درمان‌مسمومیت‌ با آرسنیک‌، آنتیموان‌، بیسموت‌،طلا و جیوه‌ مصرف‌ می‌شود. این‌ داروهمراه‌ EDTA در درمان‌ مسمومیت‌ حاد باسرب‌ نیز استفاده‌ می‌گردد. همچنین‌ دردرمان‌ مسمومیت‌ حاد با جیوه‌ درصورتیکه‌ درمان‌ طی‌ 1-2 ساعت‌ بعد ازمسمومیت‌ شروع‌ شود، موثر است‌.

مکانیسم‌ اثر: دیمرکاپرول‌ بواسطه‌ اتصال‌به‌ آرسنیک‌، طلا، سرب‌ و جیوه‌ می‌توانددفع‌ آنها را سرعت‌ ببخشد. به‌ دلیل‌ تمایل‌آرسنیک‌ به‌ دیمرکاپرول‌، با مصرف‌ این‌دارو از وقفه‌ در کار آنزیم‌های‌ دارای‌ گروه‌سولفیدریل‌، جلوگیری‌ می‌شود.دیمرکاپرول‌ ممکن‌ است‌ آنزیم‌های‌ مهارشده‌ توسط آرسنیک‌ را نیز دوباره‌ فعال‌کند.

فارماکوکینتیک‌: بالاترین‌ غلظت‌ پلاسمایی‌دیمرکاپرول‌ نیم‌ تا یک‌ ساعت‌ بعد از تزریق‌عضلانی‌ آن‌ حاصل‌ می‌شود. نیمه‌ عمر آن‌کوتاه‌ است‌ و حداکثر طی‌ 4 ساعت‌متابولیزه‌ و دفع‌ می‌گردد.

موارد منع‌ مصرف

1 ـ در بی‌کفایتی‌ کبدی‌،به‌ استثنای‌ یرقان‌ ناشی‌ از آرسنیک‌، نبایدمصرف‌ شود.

‌2 ـ در بی‌کفایتی‌ کلیه‌ (مگر در شرایطخاص‌ که‌ در آنصورت‌ دارو باید با احتیاطکامل‌ مصرف‌ گردد) نباید مصرف‌ گردد.

3 ـ در مسمومیت‌ با آهن‌، کادمیوم‌ وسلنیوم‌ نباید مصرف‌ گردد زیرا کمپلکس‌دارو و فلز از خود فلز به‌ تنهایی‌، به‌ ویژه‌برای‌ کلیه‌ها سمی‌تر است‌.

هشدارها:

1 ـ در طول‌ درمان‌ مزمن‌ تب‌(واکنشی‌ که‌ ظاهرŠ مخصوص‌ اطفال‌ است‌)ممکن‌ است‌ در 30 درصد از اطفال‌ بروزکند.

2 ـ در افراد مبتلا به‌ کمبود G6PD با احتیاطمصرف‌ شود.

3 ـ در افراد مسن‌، دوران‌ بارداری‌ وشیردهی‌ و افزایش‌ فشارخون‌ با احتیاطمصرف‌ شود.

عوارض‌ جانبی‌: بالا رفتن‌ فشار خون‌همراه‌ با تاکی‌ کاردی‌ که‌ به‌ مقدارمصرف‌ دارو بستگی‌ دارد از عوارض‌شایع‌ این‌ دارو است‌. از عوارض‌ دیگرمی‌توان‌ تهوع‌ و استفراغ‌، سردرد واحساس‌ سوزش‌ در لب‌ها، دهان‌ و گلو،اسپاسم‌ پلکها، ترشح‌ از بینی‌ و دهان‌،احساس‌ تنگی‌ گلو و سینه‌، درد شکم‌، درد وآبسه‌ در محل‌ تزریق‌، اضطراب‌، ضعف‌ وبیقراری‌ را نام‌ برد.

تداخل‌های‌ دارویی‌: این‌ دارو بافرآورده‌های‌ حاوی‌ آهن‌ در صورتی‌ که‌به‌طور همزمان‌ مصرف‌ گردند، تداخل‌دارد.

نکات‌ قابل‌ توصیه‌: در طول‌ درمان‌ با این‌دارو باید ادرار را قلیایی‌ نگهداشت‌، زیراکمپلکس‌ دیمرکاپرول‌ و فلز به‌راحتی‌ درمحیط اسیدی‌ شکسته‌ می‌شود. ادرارقلیایی‌، کلیه‌ها را در مقابل‌ اثرات‌ سمی‌ فلزحفظ می‌کند.

مقدار مصرف‌: تزریق‌ دیمرکاپرول‌ بایدبه‌صورت‌ عمیق‌ و عضلانی‌ باشد و درمان‌هرچه‌ سریعتر با سایر درمانها و یا بدون‌آنها آغاز گردد. در مسمومیت‌ خفیف‌ باآرسنیک‌ و طلا، ابتدا 2/5mg/kg چهار باردر روز به‌ مدت‌ 2 روز تزریق‌ می‌شود وسپس‌ درمان‌ با همین‌ مقدار در روز سوم‌،دو بار در روز و بعد یک‌ بار در روز تا 10روز ادامه‌ می‌یابد. در مسمومیت‌ شدید باطلا و یا آرسنیک‌، ابتدا 3mg/kg هر چهارساعت‌ به‌ مدت‌ 2 روز تزریق‌ می‌شود وسپس‌ درمان‌ با همین‌ مقدار در روز سوم‌،چهار بار در روز و سپس‌ یک‌ تا دو بار درروز تا 10 روز، ادامه‌ می‌یابد. در درمان‌انسفالوپاتی‌ حاد ناشی‌ از سرب‌، ابتدا4mg/kg به‌ تنهایی‌ تزریق‌ می‌شود و بعددرمان‌ با همین‌ مقدار همراه‌ با کلسیم‌ادتات‌دی‌سدیم‌ هر چهار ساعت‌، ادامه‌می‌یابد. در مسمومیتهای‌ با شدت‌ کمتر،مقدار 3mg/kg تجویز می‌گردد