سادیسم (به انگلیسی: Sadism) یا تمایل به آزار رسانی در طبقه بندی موسوم به «ای. اس. ام سه» به عنوان اختلال شناخته میشد، ولی از زمان انتشار طبقه بندی «ای. اس. ام چهار» از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود.[۱]
در علم روانشناسی و در فرضیهها و تئوریهای رفتارشناسی، عبارت سادومازوخیسم جایگزین هردو عبارت دیگرآزاری و خودآزاری شده و به طور عام، مورد استفاده قرار میگیرد. تعاریف علمی این رفتارها، طی دهههای گذشته تغییر بنیادی یافته و با توجه به تحقیقات جدید علمی، به روز و کارآمدتر شده و میشوند. ریچارد فریهر (Richard Freiherr von Krafft-Ebing) در قرن ۱۹ دمیلادی این عبارات را در علم روانکاوی مطرح نمود و از متحول شدن مفاهیم دیگرآزاری و خودآزاری در علم پزشکی گفتگو کرد که به برداشتهای دوران اخیر از این مباحث به عوان پرافیلیا، منجر شد که در راهنمای علائم و نشانههای ناهنجاریهای ذهنی (DSM) به آن اشاره شدهاست. در همین راستا، در طبقه بندی «دی. اس. ام سه» (DSM-III)، در سال ۱۹۸۰ میلادی دیگرآزاری به عنوان اختلال روانی دسته بندی شدهاست در حالی که از زمان انتشار طبقه بندی «دیاسامچهار» (DSM-IV) در سال ۱۹۹۴، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود. بنابراین، دیگرآزاری به صرف وجود داشتن، بیماری نیست و در افراد و جوامع گوناگون، مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.[نیازمند منبع]
محتویات[نهفتن] |
واژه سادیسم از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰-۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شدهاست. در سال ۱۸۳۴ میلادی اولین بار استفاده شد و در سال ۱۸۶۲ میلادی توسط یک منتقد فرانسوی تکرار شد. در سال ۱۸۸۶. روانشناس اتریشی، با استفاده از این کلمات در تحقیقات خود، این تعاریف را در علم روانشناسی تثبیت نمود. زیگموند فروید نیز در سه مقاله در ارتباط به تئوریهای خویش که بر نظریههای جنسی تأکید میکردند از این واژهها استفاده نمود که در علم پزشکی، این لغات را گسترش داد.[نیازمند منبع]
سادیسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود. این افراد از تحقیر و تمسخر و آزار روحی یا جسمی و جنسی افراد به خصوص در حضور دیگران لذت زیادی میبرند و گاهی رفتارهای پرخاشگرانه یا جنایتکارانه از خود بروز میدهند.
روان درمانی تحلیلی و رفتاردرمانی، شرکت در گروههای خود یاری و همچنین خانواده درمانی، کاهش استرسهای محیطی و دارو برای درمان بکار میرود
مازوخیسم یا خود آزاری :
انحراف مازوخیسم یا شهوت خودآزاری نقطه ی مقابل انحراف زناشویی سادیسم است . یک فرد سادیک از آزارو اذیت کردن به دیگران لذت زناشویی می برد ، اما یک انسان مبتلا به مازوخیسم از عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت زناشویی کسب می کند .
کانون اصلی این نابهنجاری زناشویی ، عمل تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا رنج بردن به گونه ای دیگر است اعمال آزار خواهانه ای که ممکن است از شریک زناشویی خواسته شوند مشتمل بر مهار کردن ، بستن چشم، لگد مال کردن، سیلی زدن، تازیانه زدن، کتک زدن، دادن شوک الکتریکی، بریدن وتحقیر کردن است .
فروید معتقد است که، آزارخواهی، ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است . اینگونه افراد ممکن است در دوران کودکی تجاربی داشته اند که آنهارا متقاعد کرده است که درد کشیدن پیش شرط لذت زناشویی است .
ماهیت تخصصی فعالیتهای زناشویی و تمایل برخی افراد سادومازوخیست به ملاقات کردن با کسانی که ترجیحات زناشویی مشابهی دارند، آنها را به سمت پیوستن به سازمانهایی می کشاند که برای ارضا کردن نیازهای آنها تدارک دیده شده اند مثل انجمن (( تیل یولنشپیگل )) در نیویورک سیتی یا انجمن (( یانوس)) در سانفرانسیسکو . فعالیتهایی مانند بریدن، سوراخ کردن، انقیاد وشوک دهی می توانند خطرناک باشند و این خطر، احساس برانگیختگی سادومازوخیستها را بیشتر می کند . در حالت افراطی تر، فرد ماسکی را به صورت می زند یا کیسه ی پلاستیکی روی سر می کشد ، حلقه ی طنابی را به گردن می اندازد ، یا گازنیترات استنشاق می کند که موجب خفگی می شود .
»»ملاکهای تشخیصی دیگرآزاری
ملاکهای تشخیصی دیگرآزاری بر اساس DSM-IV : وجود خیالپردازیهای برانگیزنده ی جنسی ،امیال جنسی یا رفتارهای برگشت کننده و شدید مربوط به اعمالی که شخص با انجام آنها از رنج روانی یا جسمی قربانی ، برانگیختگی جنسی بدست می آورد ، به مدت دست کم 6 ماه . خیالپردازیها ، امیال جنسی یا رفتارها موجب پریشانی یا اختلال عمده ی بالینی در کارکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم می شوند .
سه نوع سادیسم وجود دارد که هر سه نوع آن می تواند در یک شخص وجود داشته باشد :
سادیسم ذهنی : حالتی است که شخص سادیک بجای اینکه به دیگران آزار و اذیت وارد کند ، صحنه های اعمال سادیسمی را در ذهن و تصور خود مجسم می کند و از آنها کسب لذت می کند .
سادیسم سمبولیک : یک حالت انحرافی و غیر عادی روانی است که مبتلایان آن ، به جای وارد کردن زجر و شکنجه بدنی به دیگران ، کوشش می کنند با تحمیل حالات مخرب روانی مانند توهین و تحقیر کردن و پایمال کردن شخصیت افرادی که با آنها برخورد می کنند ، برای خود یک حالت ارضاء روانی ایجاد کنند .
سادیسم بدنی : انحراف سادیسم واقعی یا سادیسم بدنی که افراد مبتلا به این نوع سادیسم ، کسب لذت و شعف زناشویی را در تحمیل آزار و اذیت بدنی و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران می بینند و این اعمال را بعضی اوقات حتی تا مرحله ی قتل و کشتار مرتکب می شوند . بعضی افراد با آزار و شکنجه و کشتن حیوانات به لذت زناشویی می رسند .
در رابطه ی سادیستی_ مازوخیستی ، غالبا از وسایلی چون زنجیر ، شلاق ، وسایل لاستیکی و تجهیزات چرمی و تسمه ای و کفشهای پاشنه بلند استفاده می شود شلاق زدن و بانداژ شدن هم جزئی از این روابط است . در برخی از مناطق آمریکا و اروپا که چنین نیازهایی وجود دارد ، فروشگاهها ، ابزار مناسبی برای چنین تمایلاتی تدارک می بینند و مطبوعاتی هستند که آشکارا آگهی دعوت به همکاری از فعالیت های سادومازوخیستی را چاپ می کنند .
سادیسم یا دیگر آزاری
سادیسم عبارت است از وارد کردن رنج و آزار زناشویی یا روانی به شخصی دیگر به منظور حصول تحریک زناشویی .دیگر آزاری با احساس لذت زناشویی از راه ایجاد درد در دیگران و تماشای صحنه ی ایجاد درد در دیگران همراه است . اهانت ، کتک زدن ، زخمی کردن و حتی کشتن از جمله اعمالی است که د فرد سادیسم لذت زناشویی ایجاد می کند .
اولین کسی که دو اصطلاح سادیسم و مازوخیسم را مطرح کرد ، کرافت ابینگ رفتار شناس زناشویی آلمانی ، در قرن 19 بود . کتاب psychopathia sexualis نوشته ی او اولین کتاب پزشکی در زمینه تمایلات زناشویی محسوب می شود .
سادیسم از نام شخصی به نام مارکی دو ساد گرفته شده است .
مارکی دوساد که یکی از اعیان فرانسه بوده است در سال 1774 با دختری از ثروتمندان فرانسه ازدواج می کند . او در سال اول ازدواجش به سبب آشوبی که در فاحشه خانه ایجاد کرد ، دستگیر و در همین سال از همسرش جدا شد . دوساد دوباره ازدواج کرد و به زودی به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت . او بارها به خاطر خشونت و شکنجه و زندانی کردن و حتی کشتن زنان زیادی در خانه اش دستگیر و زندانی شد ولی هر بار به خاطر موقعیت اجتماعی اش آزاد شد . اما مارکی به خاطر تکرار اعمال سادیسمی خود و قتل وحشتناک زنی که جسد تکه پاره اش را از خانه اش پیدا کردند دستگیر شد و به زندان باستیل و از آنجا به تیمارستان شارنتون اعزام شد . او بعدها کیفیت ارتکاب این جنایت را در کتابش که زن و خواهر زنش قهرمانان داستان هایش بودند تشریح کرد . او در سال 1814 در سن 74 سالگی در یکی از بیمارستانهای روانی فرانسه بدرود حیات گفت .