آتاکسی در بیماران ام اس شایع بوده و اغلب کنترل آن دشوار است.آتاکسی با عدم هماهنگی،لرزش،و اختلال در پاسچر،تعادل و الگوی راه رفتن بروز می کند.برای درمان باید به ثبات وضعیت ،اصلاح حرکات اندامها و تعادل در وضعیت هایی که بیمار کاری انجام می دهد یا راه میرود پرداخت.ثبات وضعیت را می توان با تاکید و تمرکز بر کنترل استاتیک در تعدادی از وضعیت های تحمل وزن که ضد جاذبه باشند بهبود بخشید مثلا بیمار دمر روی آرنج ها بخوابد،بنشیند،چهار دست و پا ،در وضعیت روی زانو ایستاده،راه رفتن روی تمام کف پا،ایستاده قرار بگیرد.
برای پیشرفت برنامه های وضعیتی بطور تدریجی وضعیت را سختتر می کنیم به این صورت که تکیه گاه را تغییر می دهیم مرکز ثقل را بالا می بریم یا اندامها ی بیشتری را درگیر می کنیم تا کنترل پاسچر سخت تر شود.تکنیک های خاص تمرینی که برای افزایش ثبات طراحی می گردند شامل:
1)نزدیک کردن سطوح یک مفصل بهم از طریق مفصل بالایی(مفصل ران یا شانه)یا سر و ستون فقرات
2)تسهیل عصبی عضلانی از طریق حس عمقی
3)ثبات ریتمیک می باشد.
بیماری که دچار آتاکسی قابل توجهی باشد قادر به حفظ یک وضعیت نیست و اعمال تکنیکslow reversal hold که با کاهش دامنه پیشرفت می کند موثر می باشد.پاسخهای پاسچرال دینامیک را می توان با ایجاد فعالیتهای کنترل حرکتی(شیفت دادن وزن یا Rocking ،حرکت در جهت بهم زدن پاسچر یا حرکات انتقالی)برانگیخت.بیمار باید حرکات انتقالی عملکردی مهم مثل از حالت طاقباز به نشسته،از حالت نشسته به ایستاده،با شتاب حرکت کردن را تمرین کند.حرکات انتهای اندام می توانند به ثبات بخش آغازین اندام به منظور درگیر کردن کنترل پاسچر دینامیک اضافه شود مثلا پی ان اف مقاومتی یا الگوهایی که حرکات اندام فوقانی را با حرکات تنه درگیر می کند(مثل فلکسیون+چرخش).
یک هدف مهم درمانی پیشرفت و بهبود تعادل حین فعالیت می باشد.کنترل تعادل استاتیک را می توان با استفاده از سکو بهبود بخشید.بیماری که دچار آتاکسی است یاد می گیرد تا نوسان های وضعیت بدنیش را (تکرار و شدت ) آن را کاهش دهد و راستای وضعیت خود را کنترل کند.
در بسیاری از بیماران می توان از فیدبک های دیداری یا شنیداری نیز بهره جست تا کنترل روی وضعیت بدن بهبود یابد.در حد مناسب می توان اطلاعات تعادلی،بینایی و.....بیمار را تغییر داد تا با کاهش اطلاعات سیستم های حسی،بتوان حس های دیگر را جبران نمود مثلا بیمار با چشم های باز بایستد و بعد چشم ها را ببندد یا از روی یک سطح مسطح روی یک سطح فوم بایستد.
برای کنترل ثبات دینامیک می توان از حرکات ابتدایی نظیر گرفتن شیء،چرخیدن،خم شدن استفاده نمود.همچنین می توان از یک سطح متحرک بهره جست.برای مثال،نشستن روی یک سوئیس بال و هم زمان انجام یک سری فعالیت یک راه بسیار عالی برای بهبود کنترل ثبات دینامیک است.
برای بهبود دیزمتری(اختلال در توانایی کنترل محدوده حرکات عضلانی)حرکات اندام ها:
تمرینات فرانکل برای اولین بار در سال 1889 برای درمان بیماران با تابس دورسالیس و مشکلات آتاکسی حسی به دنبال کاهش حس عمقی به کار رفت.این تمرینات می توانند برای درمان بیماران مبتلا به ام اس برای بهبود مشکلات دیزمتری بکار روند.این تمرینات در وضعیت های طاقباز ،نشسته،ایستاده انجام می شوند.هر فعالیت آن بطور آهسته توسط بیمار انجام می گردد تا با استفاده از بینایی بتواند حرکت را اصلاح نماید.این تمرینات نیازمند سطح بالایی از تمرکز ذهنی و تلاش می باشند و در نتیجه برای همه بیماران ام اس مناسب نیستند.برای آن دسته بیمارانی که دارای توانایی های پیش نیاز هستند این تمرینات می توانند برای افزایش کنترل حرکات آتاکسیک از طریق پروسه های ادراکی مفید باشند.بیمارانی که دارای حس ناکامل هستند می توانند با بستن چشم ها تمرینات را سخت تر و پیشرفته تر کنند.
سردردهای میگرنی ازعوارض شایع بیماری ام اس است
سردرد در بیماران ام اس شایع است، به طوری که سردرد میگرنی در این بیماران شایعتر از دیگر افراد جامعه است.
به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، منطقه علوم پزشکی تهران، مهدی شیشه گر دستیار تخصصی نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، با توجه به افزایش مولتیپل اسکلروزیس(ms) در اصفهان، پژوهشی را به منظور تعیین شیوع سردرد در این بیماران انجام داده است.
این مطالعه به صورت توصیفی، مشاهدهای، مقطعی در بیماران مبتلا به ms مراجعه کننده به کلینیکهای نورولوژی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نیمه اول سال 1380 انجام شده است. اطلاعات مربوطه توسط پرسشنامه گردآوری شده و سپس توسط نرم افزار spss ورژن 11 مورد آنالیز آماری قرار گرفته است.
از 100 نفر بیمار مورد مطالعه 67 درصد سردرد داشتند که 58 نفر(86،6 درصد) از بیماران زنان بودند. سردرد تنشی در 47،7 درصد و سردرد میگرنی در 34،3 درصد وجود داشت.
از کل بیماران 23 نفر(23درصد) مبتلا به سردرد میگرن بودند. 36 نفر قبل از ابتلا به ms سردرد داشتند که در 52،8 درصد پس از بروز ms تشدید یافته بود.
7 نفر(10،4درصد) از بیماران در شروع ms سردرد داشتهاند و در 5 نفر از بیماران(6،8درصد) سردرد تنها تظاهر اولیه بیماری ms بوده است و علایم نورولوژیک به فاصله کوتاهی بعد از آن شروع شد.
بر اساس نتایج مطالعه حاضر سردرد در بیماران ام اس شایع است، به طوری که سردرد میگرنی در این بیماران شایعتر از سایر افراد جامعه وجود دارد، لذا با توجه به سردرد در بیماران ام اس تعیین نوع و ارتباط آن با حملات ام اس حایز اهمیت است.
خلاصه این پژوهش در مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به چاپ رسیده است.